کردی | |
---|---|
Kurdî. Kurdí. Кöрди. کوردی |
|
![]() |
|
زبان بومی در: | ترکیه، ایران، عراق، سوریه، ارمنستان،جمهوری آذربایجان |
منطقه | غرب آسیا |
قومیت | ۲۵–۳۰ میلیون نفر مردم کرد |
تعداد گویشوران
|
۱۶–۳۰ میلیون نفر (بدون تاریخ) |
الفبای عربی در ایران و عراق. الفبای لاتیندر ترکیه، سوریه و ارمنستان | |
وضعیت رسمی | |
زبان رسمی در
|
![]() ![]() ![]() |
کدهای زبان | |
ایزو ۶۳۹-۱ | ku |
ایزو ۶۳۹-۲ | kur |
ایزو ۶۳۹-۳ | در زمانهای گوناگون: ckb – سورانی kmr – کرمانجی sdh – گویشهای جنوبی کردی lki – لکی |
زبانشناسی | 58-AAA-a (North Kurdish incl. Kurmanji & Kurmanjiki) + 58-AAA-b (Central Kurdish incl. Dimli/Zaza & Gurani) + 58-AAA-c (South Kurdish incl. Kurdi) |
![]() |
|
زبان کردی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی غربی است.همچنین کردی بهزنجیره گویشی ای گفته میشود که کردها هم اینک با آن سخن میگویند.زبان کردی یا زبانهای کردی از زبانهای ایرانی شاخه غربی هستند که با زبان فارسی و بلوچی خویشاوندی دارند.تعریف یک زبان به عنوان «کردی» همواره دستخوش عوامل غیر زبانشناختی بهویژه عوامل سیاسی، و فرهنگی است.در واقع «زبان کُردی» به مانندزبان فارسی به معنای یک زبان با یک شکل استاندارد و مرز و تعریف مشخص نیست,بلکه امروزه به طیفی از زبانهای ایرانی شمال غربی اطلاق میشود که گاه به هم نزدیک و گاه نسبت به هم از نظر زبانشناسی دورند. این زبانها عبارتند از: کردی شمالی (کرمانجی)، کردی جنوبی(کلهری،ایلامی، ملکشاهی (بزرگترین ایل استان ایلام است و زبان ملکشاهی شباهت زیادی با کردی کرمانجی دارد) [کردی مهکی] که نزدیکی زیادی با کردی هورامی دارد و ایل خزل و قسمتی از ساکنان شهر سرابله از توابع استان ایلام و همچنین اهالی شهرستان سنقر در استان کرمانشاه با این گویش تکلم میکنند (در این گویش در ابتدای بیشتر افعال حرف «مه» وجود دارد همانگونه که در ابتدای فعلها در گویش سورانی «ئه» و در گویش شکاکی «د» در ابتدای فعل وجود دارد مثال: مهکی: مه چم، سورانی: ئه چم، و شکاکی: ده چم) ،لکی و …) و کردی مرکزی(سورانی). به لحاظ زبان شناختی، زبان گورانی و زازا را نمیتوان کردی شمرد. این زبانها جز شاخه زازا-گورانی از زبانهای ایرانی شمال غربی اند.
زبان کردی شباهت زیادی به زبانهای بلوچی، گیلکی، و تالشی دارد، این زبانها نیز متعلق به زیرگروه شمال غربی زبانهای ایرانی هستند. از دیگر زبانهای مشابه به زبان کردی که زیرگروه جنوب غربی زبانهای ایرانی به شمار میایند، لری و بختیاری و فارسی هستند؛ که هرکدام در مناطق وسیعی تکلم میشوند.
گویشهای مختلف عمدتاً در بخشهایی از ایران،عراق، سوریه و ترکیه مورد استفاده قرار میگیرد. جمعیتهای پراکنده کرد همچنین در جمهوری آذربایجان، ارمنستان، لبنان و اسرائیل نیز زندگی میکنند.
**ارتباط زبان اوستایی، مادی و پهلوی با زبانهای کردی**
در سالهای اخیر تصور نادرستی در بین عوام از ارتباط زبان اوستایی و کردی ایجاد شده است. زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است و زبانهای کردی جزو شاخه غربی زبانهای ایرانی اند و به طبع نمیتوانند بازمانده یک زبان ایرانی شرقی (اوستایی) باشند. همانندیهای فارسی، کردی، بلوچی و هر زبان ایرانی دیگر با اوستایی بدین دلیل است که همه این زبانها ایرانی اند و از یک نیای مشترک زبان نیا-ایرانی منشعب شدهاند.
از زبان مادی نیز تنها واژگان انگشت شماری در آثار دیگر زبانها به جای مانده و به طبع بر اساس چند واژه معدود نمیتوان هیچ زبانی را بازمانده زبان مادی دانست. همچنین زبان اوستایی و مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبانهای ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شدهای در دوره میانه زبانهای ایرانی ندارند. همه زبانهای کردی متعلق به دوره نوین زبانهای ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند.
زبان پهلوی ساسانی که نام درست آن پارسی میانهاست و پارسیگ نامیده میشده، نیای مستقیم زبان فارسی است و طبیعتاً همانند فارسی یک زبان ایرانی جنوب غربی است و ارتباطی با زبانهای کردی ندارد. زبان پهلوی اشکانی (زبان پارتی) یک زبان ایرانی شمالغربی است و از این نظر با کردی، تالشی، گیلکی، زازایی، گورانی هم خانواده است اما هیچکدام از این زبانها بازماندهٔ مستقیم این زبان نیستند!
ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روسی معتقد است اقوام کردها بازماندهٔ مادها هستند،ولی هیچ ادعا و اثبات زبانشناختی مبنی بر ارتباط زبانهای کردی امروز با زبان مادی ارائه نداده است و فقط از دید تاریخی به مسئله نگریسته است. همانطور که گفته آمد، زبان مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبانهای ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شدهای در دوره میانه زبانهای ایرانی ندارند. همه زبانهای کردی متعلق به دوره نوین زبانهای ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند و از زبان مادی نیز تنها چند واژه در نوشتههای دیگر زبانهای باستانی به جای مانده است.
در مقابل، گارنیک آساتریان نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید تاتی در آذربایجان و زبانهای مرکزی کاشان باشد».
**گویشها**
در برخی دستهبندیها کردی به سه دسته اصلی شمالی، جنوبی و میانه تقسیم شده که خود شامل بیست و دو نوع گویش میباشد و هر گویش نوع نگارش و تلفظ خاصی دارد. تلاش برای یک زبان استاندارد برای کردی نتوانسته به موفقیتهای چشمگیری برسد.
شاخههای اصلی زبان کردی عبارتند از:
- کردی شمال-غرب: کرمانجی، بادینی، بایزیدی،بوتانی، شکاکی و…
- کردی مرکزی: سورانی، جافی، مکریانی و…
-
گویشهای جنوبی کردی:کرمانشاهی، کردی ایلامی، ملکشاهی کلهری، و لکی.
زبان کردی مرکزی در عراق زبان رسمی است در حالی که در کشور سوریه ممنوع است. تا اوت ۲۰۰۲ در ترکیه محدودیتهای شدیدی بر آن (کردی کرمانجی) اعمال میشد گرچه هنوز کاربرد آن در ترکیه محدود است. در ایران نیز در برخی رسانهها امکان استفاده از آن وجود دارد در حالی که استفاده از آن در نظام آموزشی دولتی هنوز صورت نپذیرفتهاست.
زبان کردی اخص را کرمانجی مینامند,که خود لهجههای متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیهای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، ملکشاهی، زندی. زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود و صاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.
**کلهری، سورانی**
گویش جنوبی:شامل لهجههای: کلهری، کلیایی،ایلامی، ملکشاهی ، زنگنه، قصری و … است که جغرافیایش در کردستان ایران شامل استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و بخشی از همدان و در حریم کردستان (جنوب کردستان) در شهرهای چون: خانقین، مندلی، زرباطیه، بدره، جسان، جلولا و دیگر مناطق پیوسته به آن میباشد.
گویش سورانی:
شامل لهجههای: مکری، بابانی، سورانی، گروسی،اردلانی و جافی است؛ و جغرافیای آن در حوزه حضور ایلات گویشور آن یعنی در کردستان عراق در استانهای اربیل، سلیمانیه، کرکوک، و شهرهای پیرامون آنها و در کردستان ایران در استانهایآذربایجان غربی و کردستان به مرکزیت سنندج میباشد. لهجه مکریانی یکی از لهجههای کردی سورانی است و مختص مکریان است که شهرهای بوکان، پیرانشهر و مهاباد را شامل میشود.
گویش لکی:
شامل لهجههای چون: عثمانوند، جلالوند، چغلوندی، کاکاوندی وکلیوند(قلیوند) و … جغرافیای آن در کردستان ایران، هرسین در استان کرمانشاه و مناطق و روستاهای اطراف آن، نورآباد دلفان،دشت خاوه ، الشتر، کوهدشت در استان لرستان، برخی مناطق استان ایلام را شامل میشود. باید اشاره داشت در برخی مناطق چون کوهدشت جمعیتهای لک و لر با هم در این جغرافیا زندگی میکنند.
**گورانی زازاکی**
مردم گوران بخشی از مردم کرد هستند.اما از نظر زبانشناسیگورانی زبانی است مستقل و متمایز از کردی، اما در طول سالها تأثیرات متقابلی بین این دو زبان وجود داشته است. دانشوران اروپایی معتقدند که گورانی از کردی جدا است و کردی مترادف با گروه کرمانجیزبان (کرمانجی شمالی، مرکزی و جنوبی) است، در حالی که کردها معتقدند که زبان کردی هر یک از زبانهای منحصربهفرد یا گویشهایی که توسط کردها گویش میشود و توسط گروههای قومی همسایه گویش نمیشود را در برمیگیرد که بحثی اجتماعی سیاسی است و چندان به زبانشناسی مرتبط نمیباشد. زبان گورانی (که شامل اورامی میشود) اغلب به عنوان بخشی از شاخه زازا-گورانی زبانهای هندوایرانی و ایرانی طبقهبندی میشود. مردم زازا نیز بخی از مردم کرد تبار هستند اما زبان زازاکی که در قسمتهای شمالی کردستان گویش میشود، هم از نظر دستوری و هم از نظر واژگان متفاوت است و به طور کلی توسط گویشوران گورانی قابل فهم نیست اما مرتبط با گورانی در نظر گرفته میشود. تقریباً همه جوامع زازاکیزبان، و نیز گویشوران یک زبان از نزدیک مرتبط دیگر به نام شبکی که در بخشهایی از کردستان عراق گویش میشود، خود را جزء قومیت کُرد میدانند.
**مقایسهٔ واژگان زبان کردی با دیگر زبانهای هندواروپایی**
ویرایش
کردی | آلمانی | ایتالیایی | انگلیسی | پرتغالی | اسپانیایی | سوئدی | فارسی | فرانسوی | هلندی | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | |||||||||
évar | éware | éware | îware | abend | sera | evening | tarde | tarde | afton | ivār | soir | evond |
bra | bra | bra | bira | bruder | fratello | brother | irmão | hermano | bror, broder | barādar | frère | broer, broeder |
te, tu | to, tu | ti | tû | du | voi | you | tu | te, tú | du | to | te, tu | je |
hesin | asin | asin | asin | eisen | ferro | iron | ferro | hierro | järn | āhan | fer | ijzeren |
erd | herd | zoiw | zemi | erde | terra | earth | terra | tierra | jorden | Zamin | terre | aanaarden |
ére | ére | ére | êre | hier | qui | here | aqui | aquí | här | inja | Ici | |
hingiv | hengwín | hangewin | hesell/engoiîn | honig | miele | honey | mel | honung | angabin | angabin | honing | |
kurt | kurt | kull | koill | kurz | corto | short | curto | corto | kort | kutāh | court | kort |
lév | léw | léw | liç,lio | lippe | labbro | lip | lábio | labio | läpp | lab | lèvre | lip |
meh | mang | mang | mang | mond | mese | moon | - | - | mane | māh | - | maan |
nav | naw | naw | nam | name | nome | name | nome | nombre | nämna | nām | nom | naam |
na | na | ne | ne | nein | non | no | não | no | nej | na | non | neen |
nú, nuh | nwé | nú | nû | neu | nuovo | new | novo | nuevo | ny | now | nouveau | nieuw |
neh | no | nú | noi | neun | nove | nine | nove | nueve | nio | noh | neuf | negen |
pardéz | perdéz | behesht | behesht | paradies | paradise | paradise | paraíso | paraíso | paradis | pardis | paradis | paradijs |
spenax | espenax | sfenaj | ? | spinat | spinacio | spinach | espinafre | espinaca | spenat | esfanāj | épinard | spinazie |
stér | estére | esare | asare | stern | stella | star | estrela | estrella | stjärna | setāre | astre | ster |
dot | Kac | dot | dit-afiret | tochter | - | daughter | - | - | dotter | doxtar | - | dochter |
dlop | dlop | dlop | tillp/tike | tropfen | - | drop | - | - | droppa | - | - | druppel |
**دبیره**
در گذشته، زبان کردی تنها با نویسه عربی نوشته میشد؛ اما پس از جنگ جهانی اول و در پی جایگزینی نویسه عربی در ترکیه با نویسه لاتین، کردی نیز در این کشور با نویسه لاتین نوشته شد. غیر از این، کردهای ساکن در شوروی سابق نویسه سیریلیک بهکار میبردند. هماکنون در ایران و عراق کردی با نویسه عربی نوشته میشود.
**واژگان کردی**
بخش اصلی واژگان زبان کردی از ریشههای کهن ایرانی است. پس از هجوم اعراب علیرغم گسترش اسلام و به زعم آن فرهنگ و ادبیات عربیدر بخش وسیعی از کردستان همچون دیگر مناطقخاورمیانه، به دلایل مختلف از جمله کوهستانی و منزوی بودن محیط زیست کردزبانان، زبان کردی توانست خود را از سیل وامواژههای زبانهای مجاور از جمله عربی به ویژه در زمینه نوشتار حفظ بنماید. در کردی نوشتاری کمترین درصد واژگان عربی در مقایسه با دیگر زبانهای خاورمیانه که تحت تأثیر زبان عربی قرار گرفتهاند وجود دارد و البته بیشتر آن تعداد واژگان دخیل نیز لغات مذهبی است
**آواها**
زبان کردی دارای ۸ حرف صدادار است:
کردی | a | e | ê | i | î | o | u | û | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسی | آ (مثل آرام) | ا مثل اشک | ا مثل امروز | ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | ای (مثل ایلام) | أ (مثل أردک) | او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | او (مثل دوست) |
و نیز دارای ۲۳ حرف بیصدا است:
کردی | b | c | ç | d | f | g | h | j | k | l | m | n | p | q | r | s | ş | t | v | w | x | y | z | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسی | ب | ج | چ | د | ف | گ | ه | ژ | ک | ل | م | ن | پ | ق | ر | س | ش | ت | و «ڤ در نگارش جدیدعربی (توجه: ف با سه نقطه روی آن» ، [مثل very یا violin]) | و (به گونهای که در عربی تلفظ میشود) (مثل window) | خ | ی (مثل یاور) | ز |
**ساختار**
ضمیرهای شخصی
آلمانی | کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | فارسی | زازایی | تالشی | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حالتهای rectus | ||||||||||
ich | ez | min | mi | mi | man | ez | ez | |||
du | tu | to | ti | tû | to | tı | te | |||
er, sie, es | ew | ew | ewe | io | u | o, a | av | |||
wir | em | ême | îme | îme | mā | ma | ama | |||
ihr | hûn | êwe | îwe | hûme | şoma | şıma | şema | |||
sie pl. | ew | ewan | ewane | ioin | îşān | ê | avon | |||
mein(s), mir, mich | min | min | mi(n) | mi(n) | man | mı(n) | me(n) | |||
dein(s), dir, dich | te | to | ti | tû | to | to | te | |||
sein(s), ihm, ihn | wî | ew | ewe | io | u | ey | ay | |||
ihr(s), ihr, ihr | wê | ew | ewe | io | u | aye | ay | |||
unser(s), uns, uns | me | ême | îme | îme | mā | ma | ama | |||
euer(s), euch, euch | we | êwe | îwe | hûme | şoma | şıma | şema | |||
ihre(s), ihnen, sie pl. | wan | ewan | ewane | ioin /yioin | îşān / înhā | inan | avon |
ضمیرهای اشاره
آلمانی | کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | پارسی | زازایی |
---|---|---|---|---|---|---|
dieser, diese, diese pl. | ev | em | ev | ye, yioine/ioine | in, işān / inhā | (ı)no, (ı)na, (ı)nê |
diesem | vî | em | ev | ye | in | (ı)ney |
dieser | vê | em | ev | ye | in | (ı)naye |
diese, diesen | van | em | ev | yioine/ioine | işān / inhā | (ı)ninan |
ضمیرهای پسوندی
در سورانی و کلهری ضمیرهای پسوندی مانند فارسی هستند. آنها در انتهای کلمه قرار گرفته و دو کلمه را به هم پیوند میدهند. مثلاً:
فارسی | سورانی | کلهری | لکی |
---|---|---|---|
Mal | Mal | Mal | hin/hên |
Malam | Malem | Malem | hin mi |
ضمیرهای پسوندی:
فارسی | سورانی و کلهری | پسآوا | سورانی و کلهری | |
---|---|---|---|---|
نامعین | معین | |||
-am | -em | -m | -ekem | ekêm |
-at | -et | -t | -eket | ekêt |
-ash | -î | -y | -ekey | -ekêy |
-man | -man | -man | -ekeman | -ekêman |
-tan | -tan | -tan | -eketan | -ekêtan |
-shan | -yan | -yan | -ekeyan | -ekêyan |
نمونههایی برای حالت مفرد ("Kur" در کردی یعنی پسر):
فارسی | سورانی و کلهری | |||
---|---|---|---|---|
نامعین | معین | |||
Pesaram | Kurem | Kurekem | Kurrekêm | |
Pesarat | Kuret | Kureket | Kurekêt | |
Pesarash | Kurî | Kurekî | Kurekêy | |
Pesarman | Kurman | Kurekman | Kurekêman | |
Pesartan | Kurtan | Kurektan | Kurekêtan | |
Pesarshanpl. | Kuryan | Kurekyan | Kurekêyan |
نمونههایی برای حالت جمع:
فارسی | سورانی و کلهری | |||
---|---|---|---|---|
نامعین | معین | |||
Pesaranam | Kuranem | Kurekanem | Kurekanêm | |
Pesaranat | Kuranet | Kurekanet | Kurekanêt | |
Pesaranash | Kuranî | Kurekanî | Kurekanêy | |
Pesaranman | Kuranman | Kurekanman | Kurekanêman | |
Pesarantan | Kurantan | Kurekantan | Kurekanêtan | |
Pesaranshan pl. | Kuranyan | Kurekanyan | Kurekanêyan |
اضافه
در کردی هم مانند دیگر زبانهای ایرانی «اضافه» وجود دارد.
آلمانی | کرمانجی | سورانی | لکی | کلهری | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Haus | Mal | Mal | hin hên | Mal | Mal |
Mein Haus | Mala min | Malî min | hin mi | Male man |
شکل اضافه در کردی بسیار شبیه فارسی است؛ تنها در گویش کرمانجی هنگامی که اضافه مفرد باشد، بسته به اینکه اضافه مذکر باشد یا مؤنث به ترتیب پس از آن «ê» یا "a" میآید.
شکلهای «اضافه» در زبان کردی:
کرمانجی | سورانی | کلهری | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حالتها | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع |
پسوند اضافه | -ê | -a | -ên | -î | -î | -anî | -î | -î | -anî |
در مثالهای زیر پسوند اضافه پررنگ آورده شدهاست. در زبان کردی خواندگار به معنی شاگرد و مامُستِه به معنی آموزگار است.
کرمانجی | سورانی | کلهری | معنی |
---|---|---|---|
xwendekar-ê mamoste | xwendekar-î mamoste | xwendekar-î mamoste | shagerd-e amuzgar |
xwendekar-a mamoste | shagerd-e amuzgar | ||
xwendekar-ên mamoste | xwendekar-anî mamoste | xwendekar-anî mamoste | shagerd-ane amuzgar |
xwendekar-ên mamoste-yan | xwendekar-anî mamoste-yan | xwendekar-anî mamoste-yan | shagerd-ane amuzgar-an |
همانطور که مشاهده شد در همهٔ گویشها کلمه آموزگار بیجنسیت بود و تنها در گویش کرمانجی هنگامی که شاگرد مفرد بود، جنسیت آن تعیینکنندهٔ پسوند پس از آن بود.
مثالهایی دیگر:
کرمانجی | سورانی | کلهری | معنی |
---|---|---|---|
Xwendekarê mamoste baş e | Xwendekarî mamoste baş e | Xwendekarî mamoste xas e | Shagerde amuzgar xub ast |
Ew xwendekarê mamoste dibîne | Ew xwendekarî mamoste debîne | Ewe xwendekarî mamoste wînûd | U shagerde amuzgar (ra) binad |
Bide Xwendekarê mamoste | Bide Xwendekarî mamoste | Bide Xwendekarî mamoste | Bede shagerde amuzgar |
Xwendekarê mamoste bide | Xwendekarî mamoste bide | Xwendekarî mamoste bide | shagerde amuzgar bede |
گذشته
در کرمانجی بر خلاف دیگر زبانهای هندواروپایی، شکل گذشته فعل بستگی به این دارد که فعل لازم است یا متعدی. در این نمونه با توجه به اینکه «دیدن» متعدی است و «رفتن» لازم شکل گذشتهٔ آنها در گویش کرمانجی با هم تفاوت دارد.
آلمانی | کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Ich sah dich | Min tu dîtî | Min to dîtim | Mi ti dîtim | Mitûnim dî | Man to (ra) dîdam |
آلمانی | کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Ich ging | Ez çûm | Min çûm | Mi çûm | Mi çim | Man raftam |
حال
در کردی زمان حال با پیشوند «د» ساخته میشود؛ مانند فارسی پس از «د» ریشه فعل و پس از آن پسوند شخصی میآید (مثلاً مانند فارس برای اول شخص پسوند «م» میآید). در گویش جنوبی -همچنین در چندین لهجه از گویشهای مرکزی و شمالی- پیشوند «د» نادیده انگاشته تواند شد.
برای نمونه فعل رفتن که ریشه آن در زبانهای کردیتبار «ç» است، چنین صرف میشود:
آلمانی | کرمانجی | سورانی | لکی | گورانی | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Ich gehe | Ez diçim | Min deçim | Mi meçim | Mi çim | Man ravam |
Du gehst | Tu diçî | To deçî | Tû meçî | Ti çîd | To ravi |
Er/Sie/Es geht | Ew diçe | Ew deçe | Io meçû | Ewe çûd | U ravad |
Wir gehen | Em diçin | Ême deçin | Îme meçîm(-in) | Îme çîm | Ma ravim |
Ihr geht | Hûn diçin | Ewe deçin | Hûme meçîn(-an) | Îwe çin | Shoma ravid |
Sie gehen | Ew diçin | Ewan deçin | yioin meçin | Ewane çin | Ishan ravand |
نمونههای دیگری از اول شخص مفرد در پی میآید. زیر ریشه فعلها خط کشیده شدهاست.
آلمانی | کرمانجی | سورانی | کلهری | لکی | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Ich mache | Ez dikim | Min dekim | Mi kim | Mi mekem | Man konam |
Ich esse | Ez dixwm | Min dexwm | Mi mexwm | Mi merim | Man xoram |
Ich nehme | Ez digirim | Min degirim | Mi girim | Mi mushim | Man guyam |
Ich weiß | Ez dizanim | Min dezanim | Mi zanim | Mi mezanim | Man danam |
Ich komme | Ez têm | Min têm | Min têm | Mi mam | Man ayam |
Ich töte | Ez dikujim | Min dekujim | Mi kujim | Mi mekoishim | Man kusham |
Ich sterbe | Ez dimirim | Min demirim | Mi mirim | Mi mimirim | Man miram |
Ich lebe | Ez dijîm | Min dejîm | Mi jîm | Mi mejîm | Man ziyam |
Ich weine | Ez digrîm | Min degrîm | Mi grîm | Mi moimê girê | Man geryam |
استثنائاً از آنجا که تلفظ «de-ê-im» دشوار است، «têm» تلفظ میشود.
فرمان دادن
در زبان کردی مانند پارسی با پیشوند «ب» دستور داده میشود. در آغاز پیشوند ب میآید و سپس ریشه فعل:
آلمانی | کرمانجی | سورانی | لکی | کلهُری | فارسی |
---|---|---|---|---|---|
Mache! | Bike! | Bike! | Bike! | Bike! | bekon! |
Iss! | Bixw! | Bixw! | Ber/ Bixw/bêer! | Bixw! | bexor! |
Nimm! | Bigire! | Bigire! | buş ! | Bigire! | Begu! |
Gehe! | Biçe! | Biçe! | biçû ! | Biçe! | bero! |
Wisse! | Bizane! | Bizane! | bizan ! | Bizane! | bedan! |
Komme! | Bê! | Bê! | burê ! | Bê! | bia! |
Töte! | Bikuje! | Bikuje! | bikoiş | Bikuje! | bekosh! |
Stirb! | Bimire! | Bimire! | bimir ! | Bimire! | bemir! |
Lebe! | Bijî! | Bijî! | Bijî! | Bijî! | bezî! |
Weine! | Bigrî! | Bigrî! | bioi grê ! | Bigrî! | begery! |
مقایسه زمانها در گویشهای مختلف کردی
Lekî | Erkewazî | Kelhurî | Soranî | Kurmancî | Hewramî | English |
---|---|---|---|---|---|---|
mi hetim | me hatim | mi hatim | min hatim | ez hatim | - | I came |
mi merim/mexwim | me xwem/xwerim | mi xwem/dixwem | min exwem/dexom | ez dixwim | min meweru | I eat |
mi nanim hward | me nan xwardim | mi nan xwardim | min nanim xward | min nan xward | - | I ate the meal |
mi nane merim/mexwim | me nan xwem | mi nan xwem | min nan dexwim | ez nanê dixwim | - | I am eating the meal |
mi nanme mehward | me nan xwardisim | mi na xwardêam | min nanim dexward | min nan dixward | - | I was eating the meal |
mi hetime | me hatimow | mi hatime | min hatûme | ez hatime | - | I have come |
mi hetüm | me hatüm | mi hatüm | min hatibûm | ez hatibûm | - | I had come |
**کد زبانی**
**طبقهبندی**
زبان کردی عضوی از شاخه شمالغربی زبانهای ایرانی است که خود شاخهای از زبانهایهندوایرانی است و آن نیز به نوبه خود شاخهای از زبانهای هندواروپایی است.
**روز زبان کردی**
روز ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت به عنوان روز زبان کردی تعیین شده است. در این روز نخستین شماره از مجلهٔ کردی زبان هاوار توسط جلادت بدرخان در شهر دمشق منتشر شد. هاوار نخستین نشریهٔ کردی زبان تا زمان خود به شمار میآمد.
**منابع**
- کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
- مکالمات روزمره زبان کردی. مصطفی خرم دل. سال چاپ: ۱۹۸۱ نشر: انتشارات کردستان
- (برگرفته از کتاب «قاموس زبان کردی»، تألیف عبدالرحیم ذبیحی، چاپ ۱۹۸۸)
- وبسایت کردستان به آدرس: www.sorankurdistani.com
- فرهنگ کردی-کردی-فارسی (هه نبانه بورینه۹-عبدالرحمان شرفکندی (هه ژار)-انتشارات سروش
- Nikitine, Basil: Les Kurdes, Paris, 1956
- Ahmad, J. R. : Dirasat Kurdiyah fi bilad Subartu ('Kurdish Studies in the Country of Subartu') -- in Arabic - Baghdad, 1984
- Ahmad, Jemal Rashid: Tarikh el-Kurd el-Qadim (`The Ancient History of the Kurds') -- in Arabic - publication of the Saladin University, Hawler, 1990
- Driver, G.K. : The Name Kurd and its Philological Connections; JRAS, 1923
- Driver, G.K. : The Dispersion of the Kurds in Ancient Times, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (JRAS) 1921,Part Four, pp. 563–572